خشم، خردها را تباه و از درستی دور می کند . [امام علی علیه السلام]
من و برادرم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» علیرضا

علیرضا پسر عمه ی من است . البته ما بعضی وقتا با هم دیگه دعوا می کنیم . بهتره بدونین جالب ترین چیزی که همیشه برای من و علیرضا اتفاق می افته اینه که یک روزه با همدیگه آشتی می کنیم . یک روز که من رفتم اونجا یک اتفاق جالبِ جالب افتاد . من که رفتم اونجا این شد که دیدم عمه ماکارونی با گوشت درست کرده . عمه خیلی اصرار داشت که من بخورم و من هم خوردم . من از طعمش خیلی خوشم اومد . تا حالا ندیدم که مامان ماکارونی درست کنه که منم بخورم . یک روز دیگر که من رفتم اونجا و مامانم هم همراهم اومد به ما خیلی کیف داد . چونکه مامانم به ما گفت برین ماشینو بشورین . ما رفتیم ماشینو شستیم . علیرضا نمی تونست پنجره ی جلو رو بشوره .  من رفتم روی چرخ ماشین ،‏ از ماشین بالا رفتم . به بالای پنجره ی جلو دستم نمی رسید . مامانم اومد و گفت چی کار می کنین ؟!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گاهی یوسف،گاهی مامان ( چهارشنبه 89/6/24 :: ساعت 6:48 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تغییر آدرس
هدیه ی روز پسر!
آلبالو کیلویی 3000 تومان
ما ماشین می خوایم یالّا
خانه ی ماو ماجراهایش
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 5
>> بازدید دیروز: 8
>> مجموع بازدیدها: 21851
» درباره من

من و برادرم

» آرشیو مطالب
تیر 89
شهریور 89
مهر 89

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کلکسیون بهترین تمبرهای جهان
دانشمند کوچک؛سیدامیرحسین
ذوالفقار؛سراج الدین
آتش؛محمدعلی
مردشمشیری؛سیدمحمد
بچه مشهدی؛سیدمحمدرضا
علی پولویی؛سیدعلیرضا

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب